من همينم بي تو، سايه اي سردرگم
بي خيال دنيا، نااميد از مردم
من همينم يادي، از نفس افتاده
با پري خون آلود، در قفس افتاده
عطر آوازم را مي تكانم در باد خسته ام از ديوار، خسته از فرياد
من همينم بي تو، آرزويي ناچار
تكه ابري تنها، سنگي از يك ديوار
ساده باشم يا نه، وقتي يادم تنهاست
بي تو بودن دشوار، با تو بودن روياست
بي تو سرگردانم در مداري گمنام مي گريزم از خود، عاشقي ناآرام
نظرات شما عزیزان:
ϰ-†нêmê§ |