...


سکوت سکوت... سکوت بس است فریاد میخواهم ان هم دیوانه وار

دلم پُر است
پُر پُر پُر
آنقدر که گاهی
اضافه اش از چشمانم میچکد!



نظرات شما عزیزان:

m
ساعت13:04---14 شهريور 1392
این روزها بیشتر از هر زمانی دوست دارم خودم باشم !!

دیگر نه حرص بدست آوردن را دارم

و نه هراس از دست دادن را .....

هرکس مرا میخواهد بخاطر خودم بخواهد

دلم هوای خودم را کرده است ...

همین...


mehdy5471
ساعت21:22---9 شهريور 1392
نمیخواستم عاشق شوم ، عشق به سراغم آمد

نمیخواستم با تو همسفر شوم ، عشق سر راهم آمد
تا به عشق خدائی برسم

salam yasi joon vebet 20 be manam sarbezan


یونس
ساعت3:06---3 شهريور 1392
سلام یاسی جووونم

خوبی ؟

ببخشید که زیاد بهت سر نمیزنم

یه کم مشکلات دارم

خیلی ازت ممنونم که همیشه بهم سر میزنی و کامنت میذاری

جبران میکنم عزیزم

بازم ممنون


mahdie khanoom
ساعت10:06---2 شهريور 1392
گاه یک سنجاقک به تو دل می بندد

و تو هر روز سحر می نشینی لب حوض

تا بیاید از راه

از خم پیچک نیلوفرها

روی موهای سرت بنشیند

یا که از قطره آب کف دستت بخورد

گاه یک سنجاقک ، همه معنی یک زندگی است ...

آپم


alonetakstar
ساعت16:22---1 شهريور 1392
از این جا که من ایستادم تا





آسمــــــــــــــــــــــــو ن....









خیلی راهه...


فرزانه
ساعت10:36---1 شهريور 1392
به سـلامتی خودمون

که دردامونو روی این دیوار مجازی می نویسیم...

به ســلامتی کسایی که

خونده نخونده دردامونو لایکـــــــــــ می زنن....

وبه سلامتی کسایی که

از دردمون خوششون میاد و

copy-past می کنن...‬


rozhina
ساعت4:25---1 شهريور 1392
ghorbon cheshaaaaaaat nabinam ke delet por beshe ke bekhad ezafish az cheshat biyad

pooya
ساعت13:28---31 مرداد 1392
به احترام چشمهایت زیبایت ، اشک میریزم ،
به عشق آن قلب مهربانت ، برایت میمیرم.


♥یگانه♥
ساعت17:27---30 مرداد 1392
سلام عزیزم، امیدوارم هر کجا که هستی شاد باشی. وب قشنگی داری خوشحال میشم به منم سر بزنی، راستی اگه با تبادل لینک موافق بودی خبرم کن، قربونت.

اجــــــی محـــــدثــــــه
ساعت12:24---29 مرداد 1392
دیروز از سر کار برمیگشتم دیدم یه پسر بچه قدش به زنگ ایفون نمیرسه هی داره خودشو میکشونه بالا ، منم مثل یه رابین هود رفتم ، گفتم : میخوای برات زنگ بزنم ، اونم سرشو تکون داد و گفت اوهوم..... منم برای اینکه سریعتر در رو براش باز کنن دو سه بار زنگ زدم.

بعدش با لبخند بهش گفتم : خوب دیگه چیکار کنم برات کوچولو ؟؟

گفت هیچی دیگه فرار کن تا صاحبخونه نیومده ...!!!!

تو از اون ور برو من از این ور .....!!!!!! :|

بچه نیستن بخدا گرازن
پاسخ:واقعاااااااااااااااااااااااااااااا:D


kati
ساعت11:40---29 مرداد 1392
وای باران ...
باران ...
شيشه پنجره را باران شست
از دل من اما
چه کسی نقش تو را خواهد شست ؟........

فريدون مشيری


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





دو شنبه 28 مرداد 1392 20:36 |- یاسی -|

ϰ-†нêmê§