به تماشا سوگند
و به آغاز کلام
و به پروازکبوتر از ذهن
واژه ای در قفس است
حرف هایم ،مثل یک تکه چمن روشن بود.
من به آنان گفتم:
آفتابی لب درگاه شماست
که اگر در بگشاید به رفتار شمامی تابد
و به آنان گفتم:سنگ آرایش کوهستان نیست
همچنان که فلز ،زیوری نیست به اندام کلنگ
در کف دست زمین گوهر ناپیدایی است
که رسولان همه از تابش آن خیره شدند
پی گوهر باشید
لحظه ها را به چراگاه رسالت ببرید
و من آنان را به صدای قدم پیک بشارت دادم
و به نزدیکی روز،و به افزایش رنگ
به طنین گل سرخ،پشت پرچین سخن های درشت
و به انان گفتم:
هر که در حافظه چوب ببیند باغی صورتش در
وزش بیشه شور بادی خواهند ماند
هر که با مرغ هوا دوست شود
خوابش آرام ترین خواب جهان خواهد بود
آنکه نور از سرانگشت زمان برچیند
می گشاید گره پنجره ها را با آه
همه اش تمام دقیقـ ه های بی دغدغـ ه ام
با تـــو گـذشت . . .
أَلا بِــذِكـــرِ اللَّهِ تَطْمَئِــنُّ القُلُــــوبُ
.......................................
تا حالا خودتو جای من گذاشتی؟؟؟
تا حالا تنهایی تو با یاد من پر کردی؟؟؟
شده یه بار تو خلوتت منو هم به یاد بیاری؟؟؟
اشکالی نداره ...... بی خیال ......
من به جای تو هر روز این کار رو میکنم
......................................
خدای مهربونم
میشه روحمو انقدر بزرگ کنی که
وسعت عشقتو درک کنمو
دنبال عشقی جز عشق خودت نباشم...
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
آوای سکوت و آدرس
yasgoli.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.