خنده


سکوت سکوت... سکوت بس است فریاد میخواهم ان هم دیوانه وار



نظرات شما عزیزان:

فراهانی
ساعت17:16---12 فروردين 1392
به تماشا سوگند
و به آغاز کلام
و به پروازکبوتر از ذهن
واژه ای در قفس است
حرف هایم ،مثل یک تکه چمن روشن بود.
من به آنان گفتم:
آفتابی لب درگاه شماست
که اگر در بگشاید به رفتار شمامی تابد
و به آنان گفتم:سنگ آرایش کوهستان نیست
همچنان که فلز ،زیوری نیست به اندام کلنگ
در کف دست زمین گوهر ناپیدایی است
که رسولان همه از تابش آن خیره شدند
پی گوهر باشید
لحظه ها را به چراگاه رسالت ببرید
و من آنان را به صدای قدم پیک بشارت دادم
و به نزدیکی روز،و به افزایش رنگ
به طنین گل سرخ،پشت پرچین سخن های درشت
و به انان گفتم:
هر که در حافظه چوب ببیند باغی صورتش در
وزش بیشه شور بادی خواهند ماند
هر که با مرغ هوا دوست شود
خوابش آرام ترین خواب جهان خواهد بود
آنکه نور از سرانگشت زمان برچیند
می گشاید گره پنجره ها را با آه


فراهانی
ساعت12:32---12 فروردين 1392


یاسی
ساعت21:08---11 فروردين 1392
عالیه فدات

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





شنبه 10 فروردين 1392 1:9 |- یاسی -|

ϰ-†нêmê§